با درودی دیگر ( 08)
با خوشبختی باید گفت ما هنوز تواناییم و با همکاری هم و براساس اینکه یک ایرانی هستیم ، فارسی را پاس خواهیم داشت ، هرچند با افسوس باید گفت امروزه در نظام (دستگاه ) فنی و اجرایی کشور به ویژه در نام ها ، آیین نامه ها ، بخشنامهها، شیوه نامهها و هتا در فهرست های بهای یکای پایه که نگاه می کنیم ، واژه های بیگانه به ویژه از تازی راه یافته را کم نمی بینیم ، که گاه چنان سهمگین وار به این دستگاه تاخته اند که نه تنها از واژه های فارسی شدهی آنها بلکه از زبان دیگر قوم های ایرانی نیز در آنها هم دریغ گردیده است و نمونه های آن ، چنان فراوان شده که گمان می رود به زودی باید در پرونده های سازمان برنامه و بودجه ، از پس تک واژه های فارسی و ایرانی گشت و نیافت .
اینک در پی پذیرش بسیار از بخش نخست تا پنجم این فهرست واژگان که بیرون از پیش بینی و اندیشهی ما بود ، ویرایش ششم آن را با بررسی واژههای پرکاربردتر و یافتن واژگان فارسی در بیش از 20 واژه نامه فارسی از شاهنامه فردوسی گرفته ، تا نظام و فرس و دانشنامه علایی بوعلی سینا و فرهنگ دهخدا و دو جلدی معین و برهان قاطع و واژگان فارسی سره و چند کتاب دیگر از فرهنگستان ادب فارسی تا عمید و پرتو و جلالی و مصاحب و خانلری و جوشانلو و سبک شناسی استاد بهار و نوبهار و بسیار دیگر جستجو نموده و افزون شده بر نسخه پیشین (بیش از 630 واژه پرکاربردتر) ، هم در کاربرگ اکسل و هم در پی دی اف آماده و به شما ارجمندان پیشکش مینمایم تا دوباره همه با هم از آن بهره مند گردیم ، بلکه واژههای فارسی و ایرانی بیش از پیش بکاربرده شوند و این زبان به ویژه دردستگاه فنی و اجرایی و سازمان برنامه و بودجه این مرز و بوم دوباره ریشه دوانده و جانی دوباره بگیرد.
اگر کم و کاستی و نادرستی در این واژه ها یافتید ، که دور از اندیشه نیست ، آن را به ما گزارش نمایید که خرسند و سپاسگزار خواهیم بود. این کاربرگ دست کم هر سال یکبار ویرایش می گردد ، پیوند تارنمایی و تازه ترین ویرایشها تا بنده زنده هستم وامکانش باشد، در پیوند تارنمایی مترور ، در دسترس خواهد ماند.
ایران به اندیشه و تلاش همهی ایرانیان، پاینده است ، امید است در راه پایداری و استواری ایران از هیچ کوششی دریغ نفرمایید و خود نیز این واژه های فارسی را در اندازه توان در جایگزینشان به کار ببرید ، واژه های فارسی برای به کاربردن در دسترس ما هستند ، اگر بخواهیم.
با سپاس فراوان
احمدرضا جعفرزاده
کارشناس متره برآورد و آیین پیمان ها
بازنگری هشتم : 29 بهمن ماه 1398
1- EXCEl واژه های فارسی دستگاه فنی و اجرایی کشورکاربرگ اکسل 08 - با کوشش - احمدرضا جعفرزاده
2- PDF واژه های فارسی دستگاه فنی و اجرایی کشورکاربرگ پی دی اف 08 ، به کوشش احمدرضا جعفرزاده
3- فرهنگ املایی خط فارسی
4- دستور خط فارسی
با سپاس فراوان
مترور احمدرضا جعفرزاده
(کارشناس متره برآورد و آیین پیمان ها )
13 اردیبهشت ماه 1395
( ویرایش هشتم : بهمن ماه 1398 )
----------------------- فهرست واژه ها ( 700 واژه پرکاربرد در دستگاه فنی و اجرایی کشور ) : -----------------------
ردیف | واژه بیگانه | واژه فارسی ، فارسی شده یا جایگزین |
1 | اُرگان | سازمان ، اداره |
2 | اخیر | پیش گفته ، کنونی ، واپسین ، پایانی |
3 | اخیراً | به تازگی ، تازگی ها |
4 | اخیرالتاسیس | نوبنیاد |
5 | اِخلال ، اخلال | کارشکنی ، آشوب |
6 | ابتکار | نوآوری |
7 | ابداً | هرگز ، هیچگاه |
8 | ابداع | نوآوری ، نوآفرینی |
9 | ابعاد | اندازه ها ، گوشه ها ، بُعدها، (ابعاد) |
10 | ابلاغ شد | دستورداده شد، فرمان رسانی شد ، پیام رسانی شد (ابلاغ شد) |
11 | ابنیه | ساختمانی ، ساختمان ها، (ابنیه) |
12 | اتاق | سراچه |
13 | اتباع | شهروندان |
14 | اتصال | سرهم کردن ، هم بند کردن ، پیوستگی ، پیوند ، به هم پیوستن |
15 | اتفاق ، اتفاقی | رخداد ، پیامد ، ناگهانی ، یک آن |
16 | اتفاق آرا | با یک دیدگاه ، بیشترین دیدگاه ، هم رآی ، یکی دیدگاه ها |
17 | اجبار | به زور ، زوری |
18 | اجداد | نیاکان ، پدران |
19 | اجتناب | پرهیز ، دوری ، گریز |
20 | احتذار | دوری ، پرهیز |
21 | احتراما | ارجمندانه ، با ارجمندی ، گرامیداشت ، (با احترام) |
22 | احترامات فائقه | با بالاترین سپاس ها |
23 | احتساب | شمردن ، شماره کرد ، شمارش ، برآورد |
24 | احتمال | گمان ، شایدی |
25 | احتیاج | نیاز ، نیازمندی |
26 | احتیاط | پروا ، پاییدن ، به هوش بودن ، پایشمندی |
27 | احجام | گُنج ها ، گنجایشها |
28 | احداث | بنا کردن ، ساخت و ساز ، ساختن ، بنیاد کردن ، پدید آوردن ، نوسازی |
29 | احضار | فراخواندن ، فراخوانده شدن |
30 | احقاق | دادگری ، دادرسی |
31 | احکام | دستورها ، فرمان ها |
32 | اختراع | نوآفرینی |
33 | اختصاراَ | به کوتاهی ، کوته گفت |
34 | اختلاف ، تفاوت | ناسازگاری ، ناهمسانی ، دو گانگی ، چند گانگی، دگرسان ، ناساز ، ناهمگون |
35 | اختلاف نظر | دیدگاه ناساز ، دیدگاههای ناهمگون ، دوگانگی دیدگاه ها |
36 | اخذ کردن | گرفتن، دریافتن |
37 | اخطار | هشدار ، یادآوری |
38 | اخلاف | بازماندگان ، جانشینان |
39 | اخلاق | رفتار ، خوی ها |
40 | اخیر | ، تازگی ، تازه ، واپسین ، گذشته |
41 | ادعا (کلیم) | فراخواست ، داوش، ( ادعا ) |
42 | ارادتمند | سرسپار، سرسپرده |
43 | اراده | خواست |
44 | اراضی | زمین ها |
45 | ارائه | پیشکش ، پیش آوری |
46 | ارتباطات | پیوندها ، رسانشها ، (ارتباط ها) |
47 | ارتعاش | لرزش |
48 | ارتفاع | بلندا ، بلندی ، بالا |
49 | ارتقا | پیشرفت ،بالابردن، پایه دادن ، افزایش رتبه |
50 | ارتکاب | دست به کار شدن ، انجام |
51 | ارجاع | فرستادن، واگذاشت |
52 | ارجح | برتری |
53 | ارسال | فرستادن ، گُسیل ، روانه |
54 | ارشاد | راهنمایی |
55 | از قرار معلوم | این گونه که پیداست ، اینجور که دیده می شود |
56 | اساطیر | استوره ها |
57 | اسامی | نام ها |
58 | اسبق | پیش تر |
59 | استثناء | مگرپذیر ، جدا ، سوای |
60 | استحصال | بازیابی ، برداشت |
61 | استحضار | آگاهی ، یادداشتن |
62 | استحفاظ | نگهبانی |
63 | استحقاق | سزاواری |
64 | استخدام | کارگزینی ، کارمندگزینی |
65 | استخراج | بیرونکشی ، بَرهیختن |
66 | استرداد | پس گرفتن ، واپس داد ، پس دادن ، بازستانی |
67 | استعفا | کناره گیری |
68 | استعلام | آگه خواست ، واجیدن ، قیمت خواهی |
69 | استعمال | کاربرد |
70 | استفاده | بهره مندی ، بهره بردن ، سود بردن |
71 | استفسار کردن | پرسش و پاسخ ، واپُرسیدن ، واپرسش |
72 | استقبال | پیشواز ، پذیرش ، پذیراک |
73 | استمداد | یاری ،کمک خواهی |
74 | استمرار | پیوستگی ، همارگی |
75 | استنکاف | سرپیچی ، خودداری کردن ، سرباز زدن |
76 | استهلاک | فرسایش ، فرسایی |
77 | استیجاری | کرایه ای ، گاه بها ، اجاره ای |
78 | استیلا | چیرگی ، دستیابی ، پیروزی ، دست یافتن ، حکمرانی |
79 | اسرع وقت | زودتر ،هرچه زودتر، باشتاب، بسیار فرز ، کمترین زمان |
80 | اسناد ( مستندات ) | فرنودین ، دفتر ها ، نَوَرده ها ، تَزده ها ، قباله ، ( دست کم بگوییم سند ها ، استناد شده ها ) |
81 | اشکال | دشواری ، نادرستی |
82 | اشکالات | کم و کاستی ها |
83 | اصطلاح | واژگانه |
84 | اصلاح ، اصلاحات | ویرایش ، ویرایش ها |
85 | اضافه | افزایش ، افزون ، افزوده ، افزودن |
86 | اضافه بها | افزوده بها ، افزون بها ، (اضافه بها) |
87 | اطفا | خاموش کردن |
88 | اطفا حریق | آتش نشانی |
89 | اطلاع رسانی | پیام رسانی ، آگاهی دادن |
90 | اطلاعات | داده ها |
91 | اظهار نظر | بیان دیدگاه ( اظهار نظر فرمایید = دیدگاه خود را بیان فرمایید ) |
92 | اعتبار | ارزش ، استوار ، ورسنگ ، استوار ، ارج |
93 | اعتراض | واخواهی ، واخواست |
94 | اعتصاب | کارایست ، دست از کار کشیدن |
95 | اعتقاد | باور ، گروش |
96 | اعطا | واگذاری ، بخشیدن ، پیشکش ، ارزانی |
97 | اعلام | آگاه نمودن ، بازنمود |
98 | اعم از | اگرچه ، همانندِ ، از میانِ ، از آن دسته |
99 | اعم از فهارس بها | همانندِ فهرست های بها |
100 | اعمال | بکارگیری ، انجام |
101 | اغلب | بیشتر ، بیشترین |
102 | افراط | تندروی ، زیاده روی ، گزافه |
103 | اقبال | بخت ، رویکرد |
104 | اقبال عمومی | رویکرد همگانی |
105 | اقدام کردن | انجام دادن ، دست به کار شدن ، دست زدن |
106 | اقلام | رده ها ، کالاها ، نمونه ها |
107 | اکثر | بیشتر |
108 | اکیپ | گروه ، دسته |
109 | البته ، جداً | با این همه ، اگر چه ، به راستی ، به درستی ، همانا |
110 | الحاق | پیوست |
111 | الحاقیه | پیوست به پیمان ، افزایش ... ( افزایش زمان و یا بهای پیمان) |
112 | الزام آور (لازم ، ضروری) | بایسته ، ناگریزانه ، ناگزیر، ناگزیرانه ، بایدی |
113 | الزامات | بایسته ها ، بایستگی ها ، نیازها ، بایدی ها |
114 | امتیاز | برتری ، فردات |
115 | امضاء | پاینام ، ( امضا ) |
116 | امور | کارها ، نهادها |
117 | انتخاب | گزینش ، گزینه ، سوا ، سواسازی ، جداسازی |
118 | انتفاع | سودبری |
119 | انحصار ، انحصاری | تک گزینه ای ، دربستگری ، یک داو ، یکتا ، تنها در دستِ ، (انحصار) |
120 | انحطاط | فروپاشی ، نشیب ، نابودی |
121 | انعام | پاداش ، مژدگانی ، شاگردانه |
122 | انعقاد قرارداد | پیمان بستن ، بستن پیمان ، بستن قرارداد |
123 | انقضاء | پایان یافت ، پایان زمان ارزش |
124 | انواع | گونه ها ، چند گانه ( اگر هم جنس باشند گونه های همسان و اگر از یک جنس نباشند گونه های ناهمسان میگوییم ) |
125 | اول | نخست ، (اول) |
126 | اولیه | نخستین ،ابتدایی ، (مبلغ اولیه قرارداد = مبلغ ابتدایی پیمان ) |
127 | اولویت | برتری ، نخش |
128 | اهمیت | ارزشمند |
129 | ایام | روزها |
130 | ایده | انگاره ، اندیشه ، مونه |
131 | ایده آل | آرمانی ، دلخواه |
132 | ایجاب | پذیرفتن ، نیاز |
133 | ایجاد | ساختن ، برپایی ، آفرینش ، گشایش |
134 | ایمن | آبیم |
135 | آرشیتکت | دزداد ، دِزداد ، (آرشیتکت) |
136 | آرشیو | بایگانی |
137 | آسفالت | گژفه ، ( اسفالت) |
138 | آمین | چنین باد |
139 | آنالیز | واکاوی ، آناکاو . (آنالیز) |
140 | انتها | پایان ، فرجام ، سرانجام |
141 | آیتمایز ، آیتم یابی | ردیف یابی ، همردیفی |
142 | ایاب و ذهاب | آمد و شد ، رفت و آمد |
143 | ایراد | کمبود ، بهانه ، خرده ، ناکارآ ، سخنرانی |
144 | ایراد گرفتن | بهانه گیری ، خرده گیری ، دستاویز نمودن |
145 | باعثِ | مایهی |
146 | بدون فوت وقت | بی درنگ |
147 | بدین وسیله | بدین گونه |
148 | بر طبق | برپایهی ، برابر با ، براساس ، همچون |
149 | برعکس (بالعکس) | وارونه ، واژگون، واژگونه |
150 | بعد از | پس از |
151 | بعدی | پسین ، پس از این |
152 | بلاتکلیف | سردرگم ، بی برنامه |
153 | بنفسه | به خودی خود |
154 | به ازاء | بجای ، برابر |
155 | به دفعات لازم | به شمار بایسته ، به هربار که بایسته است |
156 | به زعم ما | به باور ما |
157 | به طور کامل | بی کم و کاست |
158 | به طور کل | به یکباره |
159 | به طور مشخص | به گونهی ویژه |
160 | به عبارت دیگر | به بیان دیگر |
161 | به کلی | از بیخ و بن ، به یکبار، یکسره |
162 | به محضِ | همین که |
163 | به نسبت | به همان برابر ، در سنجش |
164 | به نظر ( به نظر اینجانب ) | دیدگاه ( به دید بنده ، از دید بنده ، دیدگاه بنده ) ، به نگر |
165 | به واقع (در واقع ) | به راستی |
166 | به هر عنوان | به هر روی ، به هر نام ، بر هر برنام |
167 | بی اعتبار | بی ارزش ، بی ارج |
168 | بی مورد | بیهوده ، نابجا |
169 | بین المللی | جهانی ، بین کشورها ، فرامرزی |
170 | پارت تایم | پاره وقت |
171 | پارک | پردیس ، (پارک) |
172 | پارکینگ | توقفگاه ، ایستماند ، (پارکینگ) |
173 | پاساژ | تیمچه ، بازارچه |
174 | پاکات | بسته ها ، بَریکها |
175 | پاکت | بسته ، بَریک |
176 | پرداخت موقت | میان پرداخت |
177 | پرستیژ | منش ، ستایش انگیزی |
178 | پروفایل | رخ نما |
179 | پست | ایستگاه ، پایگاه ، پاسگاه |
180 | تا ابد | تا همیشه ، بی پایان |
181 | تا حالا | تاکنون |
182 | تابع | پیرو ، پایناک |
183 | تابعیت | شهروندی |
184 | تابلو | نگاره ، پلمه ، تخته سیاه، (تابلو) |
185 | تاجر | بازرگان |
186 | تاخیر در پرداخت | دیرکرد ، پس اُفت |
187 | تاخیرات | دیرکردها ، پِرمَگان |
188 | تاخیر در کار | دیرکرد در کار ، فرغول |
189 | تادیه | پرداخت ، واگذاشت |
190 | تاسف | افسوس |
191 | تاسیس | پایه گذاری ، بنیان گزاری |
192 | تاسیسات | سامانه |
193 | تامل | درنگ ، سکالش |
194 | تامین | برآوردن ، فراهم آوری ، آماده کردن ، خرید ، فراهم کردن |
195 | تامین دلیل | برهان گیری ، برهان گرفت ، آوند گیری |
196 | تاور ، جرثقیل | بالابر، باربردار |
197 | تایم شیت | زمان برگ |
198 | تایید | درستی ، آستیدن ، پذیرش ، پی بردن ، تایید |
199 | تایید کرد | پذیرفت ، بازشناخت ، به درستی آن پی برد،آستید |
200 | تبادل | جابجایی ، داد و ستد |
201 | تبانی | سازش ، ساخت و پاخت |
202 | تبیین | بازگفت ، بازنمود |
203 | تجاری ، تجارت | بازرگانی |
204 | تجدید نظر | فرجام خواهی ، بازبینی ، بازنگری ، دوباره بینی |
205 | تجربه | کارآزمودگی ، اروند |
206 | تجزیه بها ( آنالیز بها ) | فراکاو بها ، تجزیه بها |
207 | تجمعی | انباشت شده |
208 | تجهیزات | آماد ، ساز و برگ |
209 | تحقیق | وارسی ، پژوهش ، بررسیدن |
210 | تحکیم | استوار ، پایدار نمودن ، سفت نمودن ، استواری |
211 | تحمیل | وادار ، واداشتن |
212 | تحویل قطعی | پایان داد ، پایان کار ، پایان گرفت ،(تحویل قطعی) |
213 | تحویل موقت | میان داد ، میان گرفت ، میان کار ، تحویل میانی ،(تحویل موقت) |
214 | تخفیف | دَهِش ، کاهش، کم کردن |
215 | تدارک | آماده نمودن |
216 | تدبیر | چاره ، کاردانی ، چاره جویی |
217 | تدریجا | کم کم ، اندک اندک ، رفته رفته |
218 | تدوین | نگارش ، گردآوری |
219 | تراس | مهتابی ، ایوان ، بهار خواب |
220 | ترجمه | برگردان ، برگردانی |
221 | ترخیص | رهایش ، آزادسازی ، رهانش |
222 | ترقی | پیشرفت |
223 | ترقیب | واداشتن ، برانگیختن |
224 | ترمینال | پایانه |
225 | تسریع | شتاب ، زود ، فرز |
226 | تسطیح | هموارسازی |
227 | تسهیلات | کمک ها ، وام ها |
228 | تشابه | همانند ، همسانی ، همانندی |
229 | تشخیص | شناسایی ، بازشناخت |
230 | تشریح | واشکافی ، روشن سازی ، روشن گویی |
231 | تشریفات ( قضایی ) | آیین دادرسی ، آیین قضایی |
232 | تشکر | سپاس ، سپاسگزاری |
233 | تشکیل | ساختن، پایه ریزی ، سازمان دادن |
234 | تصدیق | گواهی ، راست شمردن ، پروانه ، گواهینامه |
235 | تصریح | رک ، راست ، روشن ( تصریح شده باشد = به روشنی بیان شده باشد ) |
236 | تصمیم | برآن شده ، رآی ، گزیرش |
237 | تصویب | پذیرش ، برنهادن ، برنمود ، پذیره |
238 | تصویب کرد | برنهاد ، برنمود |
239 | تطبیق | برابر سنجی |
240 | تعاریف | شناسایی ، شناسایی واژه ها |
241 | تعبیه | جاسازی |
242 | تعدیل | تراز ، همترازی ، برابرکردن ، (تعدیل) |
243 | تعدیل معکوس | تراز برگردان ، تراز وارون ، (تعدیل معکوس) |
244 | تعریف | شناساندن ، ( تعاریف = شناسایی ) |
245 | تعقل | خردورزی |
246 | تعلیق | درنگ ، آویزش ، آگِش ، فروهشته ، (تعلیق) |
247 | تعلیم | آموزش ، دانشوری |
248 | تعلیمات | آموزه ها ، آموزش ها |
249 | تعمد | دانسته ، از دست |
250 | تعمیر | بازسازی ، نوسازی ، بهسازی ، نیسارش |
251 | تعویض | جایگزین |
252 | تعهد | پذیرش ، پایبندی ، به دوش گرفتن ، به گردن گرفتن |
253 | تعیین | گزینش ، بازنمون |
254 | تعیین صلاحیت | شایسته سنجی ، رده دهی ، پایه دهی |
255 | تغییر | دگرش |
256 | تقاضا | درخواست |
257 | تقدم | برتری ، زودتر، پیشی گرفتن ، پیشتازی |
258 | تقدیر | ارج نهادن ، ستودن |
259 | تقریب | نزدیک ، نزدیکی ، نزدیک کردن |
260 | تقریبا | کم و بیش ، نزدیک به ، ( به تقریب ) |
261 | تقویم | برآورد ، ارزیابی ، گاهشمار ، سالنامه |
262 | تقویت | توانبخشی ، توان افزایی |
263 | تکمیل | بفرجام رساندن ، پایان یافته ، فرجامیدن ، کامل کردن ، پر شدن |
264 | تکنیک | شگرد |
265 | تلقی | برداشت ، دیدگاه |
266 | تنفیذ | برپا ، استوارسازی ، انجام داد |
267 | توضیحات | بازنمودها ، بازگفت ها ، فرانمودها ، روشن سازی |
268 | تهنیت | شادباش ، فرخنده باد |
269 | تهیه | فراهم ، آماده سازی ، ساخت |
270 | جبران | توخت ، بازپرداخت ، توزِش ، بازسازی ، جبران |
271 | جدار | دیواره |
272 | جدارخارجی | دیواره بیرونی |
273 | جدول | زیگ ، (جدول) |
274 | جریمه / جرائم | تاوان / جریمهها |
275 | جمع | رَمَن ، (جمع ) |
276 | جمعه | آدینه |
277 | جمعی | گروهی |
278 | جنس | کالا |
279 | جواب | پاسخ |
280 | چک لیست | برگ بررسی ، بازبینه ، سیاهه وارسی ،کاربرگ |
281 | حادثه | پیشامد ، رخداد |
282 | حاصل | برآمد ، دستاورد،ره آورد ، فرآورده ، بهره، دستامد |
283 | حال | اکنون ، اینک ، |
284 | حال آنکه | از سویی ، شگفت اینکه ، اینک آنکه |
285 | حتی | هتا ، تا آنجا که ، اگرچه |
286 | حجم | اندازه ، گنجایش ، فراوانی ، انبوه |
287 | حد | کرانه ، مرز ، پایان (بی حد = بی پایان ، بی کرانه ) |
288 | حداقل | دست کم ، کمینه |
289 | حداکثر | دست بالا ، بیشینه |
290 | حدس | گمان |
291 | حذف | از میان بردن ، (حذف کرد = از میان برد) ، نابودکردن ، پاک کردن |
292 | حسن انجام کار | درستی انجام کار ، ( حسن انجام کار ) |
293 | حفاری | کندن ، خاکبرداری |
294 | حفاظت | نگهداری ، نگهبانی ، پاسداشت |
295 | حفظ | نگهداشت ، نگهدار ، پاس |
296 | حق | روا |
297 | حق الزحمه | دستمزد ، کارمزد |
298 | حق ماموریت | کارانه |
299 | حقوق | دستمزد |
300 | حقیقت | راستی ، درستی ، فرهود |
301 | حکم | فرداد ، فرمان ، دستور |
302 | حل اختلاف | داوری |
303 | حمل (حمل و نقل ) | ترابری ، ترابرد ، باربری ، جابجایی |
304 | خاتمه | پایان ، فرجام ، سرانجام ، پایان دادن |
305 | خاص | ویژه ، برجسته ، برگزیده |
306 | خالص | سره ، ناب ، نت ( واژه نت کاربرد فراوان و استانداردی یافته ) |
307 | خدشه | آسیب ، خراش |
308 | خسارت | زیان ، گزند . آسیب |
309 | خطر | آسیب ، بیم ، گزند |
310 | خطرناک | بیمناک ، دشوار ، زیانبار |
311 | خلاصه | چکیده ، کوتاه ، فشرده ، گُزیده |
312 | خلاصه متره | فشرده متره،(خلاصه متره) |
313 | داخل | درون ، تو ، اندر |
314 | دانلود | بارگیری ، دریافت ،(دانلود) |
315 | دایم ، دائم | همیشگی ، همواره ، پایا |
316 | در اختیار | در دست ، دردسترس |
317 | در ارتباط با | دربارهی |
318 | در این صورت ، بدین ترتیب | بدینگونه ، به این سان ، بدینسان |
319 | در صورتی که | چنانچه |
320 | در غیر اینصورت | وگرنه |
321 | درج شده | گنجانده شده |
322 | دستورالعمل | شیوه نامه ، دستورکار |
323 | دعوتنامه | فراخوان ، فراخواند ، فراخوان نامه |
324 | دفاتر | دفترها |
325 | دفاع ، دفاعیه | پشتیبانی ، پدافند ، ایستادگی ، پاناک |
326 | دفتر مرکزی | دفتر ستاد |
327 | دفعات | بارها ، شمار |
328 | دلیل | برهان ، آوند ، فرنود ( به این دلیل = به این برهان ) |
329 | دوجداره | دو لایه |
330 | دوره | چرخه ، ( دوره ) |
331 | دوره تضمین | دورهی پشتیبانی ، (چرخه پشتیبانی ، دوره تضمین ) |
332 | ذوب | گدازش (برای فلزا ت) ، آب شدن ( برای یخ و برف ) |
333 | رای گیری | همه پرسی |
334 | رسمی | قانونی |
335 | رشوه | باج ، زیرمیزی |
336 | رعایت | پاسداشت ، پایش |
337 | رفع ابهام | زدایش ، دریافتن ، (رفع ابهام) |
338 | رفع نقص | لغززدایی ، بازسازی ، نوسازی ، بهسازی، کاستی زدایی |
339 | زیاد | بسیار، فراوان |
340 | ژئودزی | زمین پیمایی |
341 | ژئوگرافی - جغرافی | بوم شناسی ، گیتاشناسی |
342 | سابقه ، ماسبق | پیشینه ، گذشته |
343 | سالن | تالار |
344 | سرجمع | روی هم رفته ، همبارش ، هم افزون ( بخشنامه سرجمع = بخشنامه هم افزون ) |
345 | سرعت | شتاب ، تند ، به تندی |
346 | صرفا | به تنهایی ، تنها ، به سادگی |
347 | سریع السیر | تندرو ، بادپا |
348 | سقوط | سرنگون ، افتادن ، به زمین خوردن ، نشیب |
349 | سطح | تراز ، رو ، بالا، (سطح) |
350 | سطح صاف و مستوی | هموار ، هامَن |
351 | سعادت | خوشبختی |
352 | سعادتمند | خوشبخت |
353 | سلام | درود |
354 | سوال | پرسش ، پرسیدن ، درخواست |
355 | سوق | بازار |
356 | سهم | دانگ ، بخش |
357 | سهوی | ناخواسته ، نادانسته |
358 | سیستم | سامانه ، دستگاه |
359 | شاخص های تعدیل | شناسه های همترازی |
360 | شامل | دربرگیرنده ، دربرگیری |
361 | شرایط | سامه ها |
362 | شرایط عمومی پیمان | سامه های همگانی پیمان ها ، ( شرایط عمومی پیمان ) |
363 | شرق | خاور ، خاوران |
364 | شروع | آغاز |
365 | شفاهی | گفتاری ، زبانی |
366 | شکایت | دادخواست ، شاوید ، شاوش |
367 | شکل | ریخت ، گونه ، نگاره ، چهره ، رخساره |
368 | شمول | دربرگیری ، دربرگیرنده |
369 | صاحب کار | کارفرما |
370 | صدور | برونده ، (صادر کردن) |
371 | صراحتا | به روشنی |
372 | صلاحیت | شایستگی |
373 | صنایع | فرآوری ، فرآورده ، صنعتها، (صنایع) |
374 | صنعت | پیشه ، افزار |
375 | صنعتگر | پیشه ور |
376 | صنف | رسته |
377 | صورت مجلس | انجمن نوشت ، (صورت مجلس) |
378 | صورت وضعیت | کارکرد ،کارکرد ماهانه ، کارکرد سه ماهه ، (صورت وضعیت) |
379 | صورت وضعیت قطعی | کارکرد پایانی ، (صورت وضعیت قطعی) |
380 | صورت وضعیت ماقبل قطعی | کارکرد پیشِ پایانی ، کارکرد پیش از قطعی |
381 | صورت وضعیت موقت | کارکرد میانی،(صورت وضعیت موقت) |
382 | صورتجلسه | نشست نامه ، پیشنویس ،(صورتجلسه) |
383 | ضابطه | بخشنامه ، روش اجرا ، فراریز |
384 | ضخامت | کلفتی ، ( ضخامت ) |
385 | ضرب المثل | زبانزد ، (مَثَل) |
386 | ضرر | زیان |
387 | ضرس قاطع | به درستی ، بی برو برگرد ، بی گفتگو |
388 | ضریب | درانگار ، نرخ ، ( ضریب ) |
389 | ضعیف | سست ، ناتوان ، کم توان ،کم نیرو،لاغر، نزار |
390 | ضمانت نامه | گروُیی ، پایندنامه ، پشتوانه ، (ضمانت نامه ) |
391 | ضوابط فنی | روش های اجرایی ، بند فند ، آیین نامهها |
392 | طبقه | اشکوب ، چینه ، دسته ، رده |
393 | طبقه بندی | دسته بندی ، رده بندی ، (طبقه بندی) |
394 | طرح | برنامه ، گستره ، پیشنهاد |
395 | طرفین پیمان | دو سوی پیمان |
396 | طریق | روش ، راه ، شیوه ، روند |
397 | طول | درازا ، راستا ، درازی ، درازه ، درازنا (در طول = در راستا ) ، کش |
398 | طول جغرافیایی | پهناک |
399 | طول دادن | کش دادن |
400 | طول کشید | به درازا کشید ، دیرشد |
401 | ظالم | ستمگر ، ستمکار ، زورگو |
402 | ظرفیت مجاز | توان همزمان |
403 | ظهور | پیدایش ، نمود ، پدید آمدن ، آشکار |
404 | عابر | رهگذر |
405 | عادت | خوی ، روش ، سرشت ، منش ، شیوه |
406 | عاری | بدون ، بی بهره ، برهنه ، برکنار |
407 | عالی | برتر ، بسیار خوب ، بلند پایه ، والا ، ارجمند ، برجسته ، برسو |
408 | عالی ترین | برترین |
409 | عاقل | خردمند ، دانشمند |
410 | عامل | گزینه ، ردیف |
411 | عبارت است از | شاملِ |
412 | عبث | بیهوده ، بی ارزش ، پوچ ، گزاف |
413 | عدم قصور | بی گناهی ، کوتاهی نکردن ، درست انجام دادن ، نادرست انجام ندادن |
414 | عذر | پوزش |
415 | عرض | پهنا |
416 | عرف (عُرف) | روال ، پذیرفته شده |
417 | عرف کرد | روال نمود ، نهادینه کرد |
418 | عشق | شیدایی |
419 | عضو | هموند ، اندام ، کاربر |
420 | عکس | فرتور ، نگاره |
421 | عمران | آبادانی |
422 | عمق | ژرفا ، گودی |
423 | عمل و عکس العمل | کنش و واکنش |
424 | عملکرد | کارکرد |
425 | عملیات | کار ، کارها ، (عملیات) |
426 | عودت | پس فرستادن ، بازگردانی |
427 | عهده | دوش ، بردوش ،(عهده) |
428 | غرامت | تاوان |
429 | غرب | باختر ، باختران |
430 | غفلت | گمراهی ، لغزش ، ناآگاهی ، فراموشی |
431 | غفلتاً | ناگهان ، بی درنگ ، سرزده ، ناگاه |
432 | غلط | نادرست ، لغزش |
433 | غیر | دگر ، نا ، بی ، جدا ، مگر ، بجز |
434 | غیره | جدای از آن ، مگر آن ، جز آن ، (و...) |
435 | غیرفعال | بی کنش |
436 | غیرفعال کردن | از کار انداختن |
437 | غیرقابل جبران | تاوان ناپذیر ، توزِش ناپذیر |
438 | فاجعه | رویداد ناگوار ، ناگوار، بدبختی |
439 | فاقد | بدون ، بی ، نادار ، نبود، بی بهره |
440 | فاقد اعتبار | بدون ارزش ، بی ارزش ، ارزشی نداشتن ، بیواره |
441 | فایده | سود ، بهره |
442 | فتوکپی | بازرخش |
443 | فراغت | آسایش |
444 | فرض ، پیش فرض | انگاره ، انگاشتن ، پنداشت ، گمان |
445 | فرضاً | اگرچه ، گرچه ، به گمان ، به انگار |
446 | فرم ، فرمت ، فایل | کاربرگ |
447 | فرمول | سانیز ، نمودک ، اَنگارش |
448 | فسخ | به هم خوردن |
449 | فصل | گروه ، دسته ، (فصل) |
450 | فصیح | شیوا ، گویا ، خوش سخن |
451 | فکر | اندیشه |
452 | فلزات | توپال ها |
453 | فعالیت | ردیف کاری ، کوشش ، تلاش |
454 | فن ، فنون | فند ، فندها ( فن ، فن ها ) |
455 | فواصل | مسیرها |
456 | فوت | درگذشت ، جان سپردن ، دیده فرو بستن ، مردن |
457 | فوریت | بی درنگ ، بی درنگی |
458 | فوق | بالا ، فراز |
459 | فونداسیون | شالوده |
460 | فهارس بها | دفترچه های بها |
461 | فهرست بهای تاسیسات | فهرست بهای سامانهها |
462 | قابل | شایان ، درخور، توانا |
463 | قابل تامل | شایان درنگ، درخور توجه |
464 | قابل تطبیق | شایان سنجش ، شایان برابری ، درخور برابری |
465 | قابل توجه | شایان نگر، (شایان توجه) |
466 | قابل جبران | تاوان پذیر ،توزِش پذیر |
467 | قابل قسمت | بخش پذیر |
468 | قاطع | بی چون و چرا ، بُرا |
469 | قائم | ایستاده |
470 | قبل | پیش |
471 | قبول | پذیرش شده ، پذیرفته |
472 | قدیم | پارینه ، دیرین ، (قدیم) |
473 | قشر | لایه ، پوسته ، رویه |
474 | قصور | کوتاهی |
475 | قطعات | سازه ها ،تکه ها ، بریده ها، برش شده ها |
476 | قطعی | پایانی ، انجامین ، سد در سد |
477 | قنات | کاریز ،(قنات) |
478 | قوا | نیروها |
479 | قیمت جدید | بهای تازه ، بهای کار تازه ، ( قیمت جدید ) |
480 | قیمت واحد | بهای یکا ، بهای هر یکا |
481 | کارجدید | کار تازه ، کاره نو |
482 | کارهای جدید | کارهای تازه ، کارهای نو |
483 | کافی و وافی | بایسته و شایسته |
484 | کتبی | نوشتاری |
485 | کثیر | انبوه ، فراوان ، بسیار، پرشمار ، چند |
486 | کثیرالانتشار | پرشمارگان |
487 | کد | شناسه |
488 | کد عامل | شناسه زیرردیف ( کاربرد این واژه در تجزیه بهاست ) |
489 | کسربها | کاهش بها |
490 | کسورات | کم کردها ، کاهش های بها ، بدهیها ، (کسور) |
491 | کفایت ، تکافو | بسنده |
492 | کلی | سراسری ، فراگیر ، بسیار |
493 | کلیت | بنیادین ، همگی ، سراسر |
494 | کلیک | تلیک |
495 | کلینیک | درمانگاه |
496 | کمّی و کیفی ( کمیت و کیفیت ) | اندازه و چگونگی |
497 | کمد | اشکاف ، گنجه |
498 | کمیسیون | کارگروه |
499 | کنترل | واپایش |
500 | کن لم یکن شده | از ارزش افتاده ، بی ارزش گردیده ، بی اثر |
501 | کوئری | درخواست |
502 | گالوانیزه | آبکاری شده ،(گالوانیزه) |
503 | لایحه تاخیرات و ادعا (Claim) | فراخواست ، دیرکردها و داوِش نامه ( تاخیرات و ادعا ، کلیم ) |
504 | لباس | جامه ، رخت |
505 | لذا | بنابراین ، از این رو ، چونکه ، زیرا |
506 | لطف | خوبی ، مهربانی ، مهرورزی ، نکویی |
507 | لطفا | خواهشمند است |
508 | لغاز | گوشوار |
509 | لغایت | تا |
510 | لغت | واژه |
511 | لغو | بر هم خوردن ، برهم زدن . شکستن |
512 | لیسانس | کارشناسی |
513 | لیست | فهرست ، سیاهه |
514 | مابه التفاوت | تفاوت بها ، دگرمانی بها |
515 | مات | تار |
516 | مادام | تا زمانی که |
517 | ماهیت | سرشت |
518 | مایل | اُریب ، کج |
519 | مایوس | ناامید ، دلسرد ، سرخورده |
520 | مبارک | خجسته ، گرامی ، همایون ، پدرام |
521 | مبانی | بنیادها ، پایهها ، نهاد ها |
522 | مبلغ | بها ، ارزش |
523 | مبلغ تجمعی | بهای انباشت شده ، بهای روی هم ، بهای کل |
524 | مبدا | آغاز ، سرمنزل ، آغازگاه ، مبدا |
525 | مبنا | پایه ، اساس ، بنیاد |
526 | متبحر | زبردست ، چیره دست |
527 | متخصص | کارشناس ، کارآزموده |
528 | متخصصین | کارشناسان |
529 | متداول | روالمند ، روامند ، به روال |
530 | مترور | مترور ، کارشناس متره و برآورد و آیین پیمان ، برآورد کننده |
531 | متروک | رهاشده ، بازمانده |
532 | متعارف | روال شده |
533 | متعدد | بی شمار ، چند ، فراوان |
534 | متقاضی ، مایل | خواهان ، درخواست کننده |
535 | متقاطع | همبُر ، همگذر |
536 | متمم | پایانی ، فرجامین ، قرارداد تمام کننده، (متمم) |
537 | متناسب | درخور ، فراخور ، جور ، بهترین |
538 | متوسط | میانه ، میانی ، میانگین |
539 | مثال | نمونه ، یک یا چند نمونه |
540 | مثل | مانند ، همانند ، بسان |
541 | مثلا (مثلاً) | برای نمونه |
542 | مثلث | سه گوش، لچک |
543 | مثلثی | لچکی |
544 | مجبور | ناگزیر ، وادار ، ناچار ، واداشتن |
545 | مجدد ، مجدداً | دوباره ، چند باره |
546 | مجرب | کارآزموده ، ورزیده |
547 | مجری | کاردار ، پیمانکار |
548 | مجزا ، مستقل | جدا از هم ، سوا |
549 | مجمع | انجمن |
550 | مجموع ( مجموعا ، در مجموع) | با هم ، روی هم رفته |
551 | مجموعه | گروه ، گردآمده ، انبوهه |
552 | مجوز ( پرمیت ) | پروانه ، پذیرش ، پذیرشنامه ، روادید ، دستور |
553 | مجهول | ناشناخته ، ناپیدا ، ناشناس |
554 | محاسبه | برآورد ، رایانش ، سنجش ، شمارش ، اندازه گیری |
555 | محدب | کوژ |
556 | محدوده | گستره ، چارچوب ، در یک کرانه ، در یک دامنه |
557 | محصول | برونداد ، فرآورده ، بازده ، ساخته ، ( محصول ) |
558 | محضر (دفتر اسناد رسمی) | دفترخانه ، نسکخانه |
559 | محل اتصال | پیوندگاه ، هم بندگاه ، جای ، جایگاه |
560 | محل درج | جای خالی ، جای نوشتن |
561 | محنت | درد و رنج ، سختی ، گرفتاری |
562 | محوطه | پهنه ، جایگاه ، محوطه |
563 | مخصوصاً | به ویژه |
564 | مدت | زمان ، گاه ، هنگام |
565 | مدت طولانی (مدت مدید) | دیرباز ، دیرزمان ، دیرگاه ، چند گاهی |
566 | مدفون | خاک شده ، گوران |
567 | مدعی | خواهان ، (خواهان در برابر خوانده) ، خواستار |
568 | مدیریت | سرپرستی ، گرداندن ، گردانش ، (مدیریت) |
569 | مدیون | وام دار ، بدهکار |
570 | مذاکره | گفتگو ، گفت و شنود ، گفت وگدار |
571 | مراتب | چگونگی ، پایهها |
572 | مرافعه | زد و خورد ، ستیز ، کشمکش |
573 | مربوط | وابسته |
574 | مرتفع | بلند |
575 | مرحله | گام ، خوان ، پله |
576 | مرضی الطرفین | داور دو سویه ، دادگر ، دادور، دادمنش ، (مرضی الطرفین) |
577 | مرکب | آمیخته ، آمیژه |
578 | مرمت ، تعمیر | بازسازی ، نوسازی ، بهسازی |
579 | مزایده | ارزش رایی، افزون گری ، (مزایده) |
580 | مسائل | پرسش ها ، پیش آمدها ، دشواری ها |
581 | مستثنی | بجز ، سوا ، مگرپذیر |
582 | مستدل | با برهان ، فرنوده ، آونده |
583 | مستمر | پیوسته ، همیشگی ، پایا |
584 | مستوره | نمونه کالا |
585 | مسطح | تخت ، پهن ، یکدست ، هموار |
586 | مسلح | آرمه ( مانند بتن آرمه بجای بتن مسلح ) |
587 | مسن (مُسن) | سالخورده ، سالمند |
588 | مسئول | کارگزار ، سرپرست ، پاسخگو ، (مسئول) |
589 | مسئول فنی | سرپرست فنی ، سرپرست فند |
590 | مسئولیت | بر دوش گیری ، پذیرش |
591 | مشابه | همانند ، همسان ، همگون |
592 | مشاور | رایزن ، هم سِگال ، (مشاور) |
593 | مشخصات | ویژگی ها ، شناسه ها |
594 | مشروط | با اما و اگر ، سامه بر ، (به شرط) |
595 | مشکل | سختی ، کمبود ، دشواری |
596 | مشمول پرداخت | دربر پرداخت ، دربردارنده بر پرداخت |
597 | مصالح | ساختمایه ها ، (مصالح) |
598 | مصرف | به کاربردن ، گسارش |
599 | مصرفی | به کاربردنی ها ، نابازیافت ، کاری ، به کاربرده شده ، گسارشی |
600 | مصوبه | برنهاده ، (تصویب شده) |
601 | مطالب | جُستار |
602 | مطالبات | بستانکاری ها |
603 | مطالبه | دادخواست ، درخواست |
604 | مطبوعات | رسانه های نوشتاری |
605 | مطلب | نوشتار ، نوشته |
606 | مطلوب | شایسته ، پسندیده، دل پذیر |
607 | معادل | برابر ، یکسان |
608 | معارض | درگیر ، خواهان و خوانده داشتن ، (معارض) |
609 | معافیت | بخشودگی |
610 | معامله | داد و ستد ، خرید و فروش ، سوداگری |
611 | معاونت | همیاری ، دستیار ، جانشین |
612 | معدنی | کانی ، (معدنی) |
613 | معرض | دستخوش ، برابر ، فرارو |
614 | معروف | سرشناس ، نامی ، نامدار |
615 | معروفیت | آوازه ، سرشناسی |
616 | معلق | آویزان ، آونگ ، آونگان ، آویخته |
617 | معماری | آبادگری ، مهرازی ، دِز دادی |
618 | معمول فرمایید | روال دارید ، رویه سازید |
619 | معنی ، معنا | معنا ، آرِش |
620 | معیوب | آسیب دیده ، خراب |
621 | مقاطعه کار | پیمانکار |
622 | مقاومت | توان ، تاب ، نیرو |
623 | مقایسه | همسنجی ، برابری |
624 | مقدار | اندازه ، ( مقادیر = اندازه ها ) |
625 | مقدمه | پیشگفتار ، دیباچه |
626 | مقرر | برنهاد ، فرموده ، دستوری ، قرارگذاشته شده |
627 | مقرر شد ، تصمیم گرفته شد | گزیرش شد ، برآن شد |
628 | مقصد | منزل ، پایان ، پایان گاه ، مقصد |
629 | مُقَعَر | کاو |
630 | ملاک پرداخت قرار گیرد | مایهی پرداخت شود |
631 | ملزم | ناچار ، وادار ، ناگزیر ، ناگریز |
632 | ممانعت | پیشگیری ، جلوگیری |
633 | ممنوع | بازداشتن ، بازداشته شده ، بدون دسترسی |
634 | مناسب و متناسب | شایسته و بجا ، بهتر |
635 | مناقصه | ارزش کنی ، کاهشگری ،(مناقصه) |
636 | منبع (مَنبع) ، مرجع | بن مایه ، سرچشمه |
637 | منحنی | خم ، کج ، کمان ، کمانی |
638 | منضم (مُنضم ) | پیوست ، پیوست شده |
639 | منطبق | برابر ، همسو ، یکسان |
640 | منطقه | بخش ، سرزمین ، برزن ، سامان ، سیر ( مانندگرمسیر ، سردسیر)،(منطقه) |
641 | منطقه آزاد ، منطقه ازاد تجاری | آزادگاه ، شهر آزاد بازرگانی |
642 | منظر ( مَنظر ) | دیدگاه |
643 | منظور نشده باشد | در برآورد نیامده باشد ، برآورد نشده باشد |
644 | منعکس کرد | بازتاب داد |
645 | مواصلاتی | دسترسی ( مانند راه های دسترسی بجای جاده های مواصلاتی ) |
646 | موثر | کارآ ، کارآمد ، کارساز |
647 | موجبات | پیش نیازها ، مایهی |
648 | مورد نظر ، مدنظر | دلخواه |
649 | مورد نیاز | بایسته ، درخواستی ، خواسته شده ، درخواست شده |
650 | موسسات | نهادها ، سازمان ها |
651 | موضوع | برنام ، فرنام، (موضوع) |
652 | موقعیت | جایگاه ، ایستار |
653 | مهارت | کاردانی ، ورزیدگی |
654 | مهندس | مهراز ، ( مهندس ) |
655 | نِصاب متوسط | میان تراز ، (نصاب متوسط) |
656 | نِصاب معاملات دولتی | ترازینهی داد و ستدهای دولتی ، نصاب |
657 | ناخالص | ناسره ، ناویژه، (ناخالص) |
658 | ناشی از | برآمده از ، به سببِ |
659 | ناظر عالیه | ناظر ستاد ، سربازرس ستاد ، نظارت برسو،(ناظر عالیه) |
660 | ناظر مقیم / نظارت مقیم | بازرس کارگاهی / نظارت کارگاهی |
661 | نامفهوم | گنگ ، بی چم |
662 | نتیجه | برآمد ، پیامد ، سرانجام ، فرجام ، ره آورد |
663 | نحوه | روش ، شیوه |
664 | نسبت به | برابربا ، در برابر |
665 | نسخه | رونوشت ، نگارش ، ویرایش ، چاپ |
666 | نشات گرفته | برگرفته |
667 | نشریات سازمان مدیریت | روش های اجرایی و شیوه نامه های سازمان برنامه |
668 | نصاب (نِصاب) | ترازینه ، تراز بایسته |
669 | نصب ( نَصب ) | سر هم کردن ، برپاکردن ، افرازش ، افراشتن ، پیاده سازی |
670 | نصف ( نِصف ) | نیم ، یک دوم |
671 | نظام | دستگاه ، سامان ، کشور ، سازمان ، دیوان |
672 | نظام فنی و اجرایی | دستگاه فنی و اجرایی |
673 | نظر (به نظر ، در نظر) | گمان ، دیدگاه ، نگر ( به گمان ، در نگر ) |
674 | نظیر | مانند ، همسان |
675 | نفوذ | نشت ، رخنه |
676 | نقاط ، مناطق | جاها ، خجک ها ، میانه ها ، نقطه ها ، منطقه ها |
677 | نقص | خرابی ، کاستی ، نادرستی ، کمبود |
678 | نقض | شکست ، گسیختن ، سرپیچی ، (نقض) |
679 | نقل قول | برگرفته ، بازگفت ، گفتاورد |
680 | نوظهور | نوبنیان ، نورسیده ، تازه به بارنشسته |
681 | نواقص | کاستی ها |
682 | نوع | گونه |
683 | نهایت | بیکران، پایان ، برجام |
684 | نهایی | پایانی |
685 | واحد | یکا ، یکتا ، یکان |
686 | وافی | بسنده ،به اندازه ، کارآمد |
687 | واقعاً | بی گمان |
688 | واقعه | رویداد ، رخداد |
689 | وثیقه | گرویی ، پشتوانه |
690 | وخیم | ناگوار ، ناگویا |
691 | وسایل ارتباطی | ابزارهای رسانشی |
692 | وسیله و یراق آلات | ابزارهای کار و چفت و بست ، افزارها و چیلان افزار |
693 | وصول | دریافت ، رسید ، به دست آوردن |
694 | وضع | روال ، روا ساخت |
695 | وکیل | دادگزار ، (وکیل) |
696 | هدف | آرمان ، انگیزه ،آماج ، (هدف) |
697 | همت | کوشش ، تلاش ، کوشیدن |
698 | ی - جمع شکسته | اگر فارسی این واژه ها به یادمان نیامد آنها را دست کم فارسی گونه بیان کنیم مانند : طلب ها ( بجای مطالبات ) ، ماشین ها ( بجای ماشین آلات ) ، محصول ها ( بجای محصولات ) ، سند ها ( بجای اسناد ) ، جریمه ها ( بجای جرائم ) ، کسرشدنی ها ( کسورات ) |
699 | ی -جمع با "ین" | این واژه ها را دست کم فارسی گونه بیان کنیم مانند : قانون ها (بجای قوانین) ، مهندسان (بجای مهندسین) |
700 | ی -واژه های تنوین دار | این واژه ها را دست کم فارسی گونه بیان کنیم مانند : به صراحت (بجای صراحتاً ) ، به روال کامل ( بجای کاملاً ) ، به احتمال فراوان (بجای احتمالاً ) ، به واقع ( بجای واقعاً ) ، از روی اخلاق ( بجای اخلاقاً ) |